به بهانه درگذشت مادر صبور شهید ؛ عبدالحسین نوروزی نژاد
خیلی سخت است مادری ۳۵ سال چشم به در دوخته باشد تا شاید نوجوان رعنایش به خانه برگردد و یا خبری از او بیاورند !
چیز کمی نیست ۳۵ سال انتظار کشیدن !
می گفت : سال های اولی که " عبدالحسین " در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید و پیکر او به خانه نیامد ؛ پدر خیلی بی تابی می کرد ؛ اما مادر صبورانه او را دلداری می داد و آرامش بخش قلب بی تاب پدر بود .
معنای صبر را باید در رفتار و منش مادران چشم انتظار جستجو کرد !
مادر خیلی انتظار کشید تا شاید " عبدالحسین " بیاید ! اصلا مگر روزی که او رفت چند سال داشت که اینک مادر به اندازه دو برابر سن او باید انتظار آمدنش را می کشید !
مگر توان یک مادر چقدر است !
اما اینک انتظار بسر رسید !
امروز عبدالحسین و مادر در کنار هم اند !
امروز مادر منتظر نوجوان ۱۸ ساله اش را در آغوش گرفته و او را نوازش می کند !
نه ؛ اشتباه نکنید ! عبدالحسین نیامده ؛ بلکه این مادر است که به دیدار فرزند رفته است .
خدا می داند امروز بین این مادر و پسر چه حرف هایی که رد و بدل نمی شود !
و مادر شرح می دهد قصه انتظار ۳۵ ساله را ...